برندسازی حسی، یکی از فرصتهای مهم در ایران برای برندشدن است. این رویکرد در کسب وکارهای ایرانی بصورت خیلی محدود استفاده میشود و کسب وکارهایی که از آن بصورت اصولی استفاده کردند توانستهاند به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنند، در این مقاله سعی میکنیم به این نکته بپردازیم که چگونه برندسازی حسی باعث موفقیت برندهای صنعت ساختمان میشود.
قطعا همه ما فکر میکنیم در هنگام گرفتن یک تصمیم، تنها از عقلمون برای بررسی استفاده میکنیم؛ ولی باید بدانیم که تنها عامل تعیین کننده ما در تصمیمگیری منطق نیست! بلکه احساسات و حواس ما نقش بسیار کلیدی در آن ایفا میکنند.
در اینجا میخواهیم با چند مثال به اهمیت آن در فرآیند تصمیم گیریهایمان بپردازیم. استفاده حواس در تصمیمگیری از اولین روزهای زندگیمان با ما همراه بوده است . وقتی نوزادی متولد میشود منطقی در آن بوجود نیامده و تمامی نیازهای خودش را بواسطه حواس پنجگانهاش انجام میدهد، مثلا وقتی که لباس تمیزی به تن دارد، حس خوبی را دارد (حس لامسه ). وقتی که صدای لالایی دلنشین مادر را میشنود( حس شنوایی)، وقتی که لبخند اطرافیانش را میبیند(حس بینایی) احساس آرامش و شادی در نوزاد شکل میگیرد. همین نوزاد اگر دارویی استفاده کند که تلخ باشد(حس چشایی )در آن احساس رنجش بوجود میآید که رفتار وی از این طریق شکل میگیرد.
در واقع حواس پنجگانه ما یکی از پایهترین مکانیزمهای غریزی ما در برقراری ارتباط با محیط اطرافمان میباشد. در سنین بزرگسالی هم در هنگام تصمیمگیرهایمان وقتی با شخص یا چیزی ارتباط خوبی برقرار میکنیم، اگر با خودمان بررسی کنیم، خواهیم فهمید که چقدر حواس چندگانه در تصمیمگیری نقش ایفا میکند، یک فروشنده که لباس خوبی پوشیده و از عطر مناسبی استفاده کرده و صدای دلنشین نیز دارد آیا در ابتدا باعث ترغیب ما به ادامه صحبت نمیکند؟
اگر بخواهیم دلایل موفقیت برندهای مطرح در دنیا را بررسی کنیم، خواهیم دید که یکی از مهمترین عواملی که باعث برتری آنها شده، استفاده از حواس پنجگانه است. رنگ قرمز کوکاکولا یا رنگ آبی پپسی، آهنگ گوشی اپل، بوی عطر یک غذا… همگی در ایجاد درگیری ذهنی و نیزخاطرهای ماندگار در ذهن نقش عمدهای دارد .
در واقع ما، با برندها زندگی میکنیم. برندها به سمتی حرکت میکنند که تبدیل به قسمتی از خاطرهای ما شوند. برای مثال وقتی به رستورانی میرویم و پیش دوستان خودمان تعریف میکنیم، بنظر شما ملاکهای تعریف ما از رستوران چه میتواند باشد؟ آیا فقط غذای خوب مهم است، فقط همین! بنظرتان در این دوران فقط غذای با کیفیت و بهداشتی برای دیده شدن و محبوب ماندن در ذهن مخاطبین رستوارنها کافی است ؟!
خاطرهای که از یک رستوران خوب بوجود بیاید را میشود اینگونه توصیف کرد. که رنگبندی، دکور رستوران، موسیقی کلاسیک و بوی معطری که در آنجا جریان دارد و طعم غذاهای بینظیرش توانسته حس و حال خاصی را به ما القا کند و همین امر در ذهن ما خاطرهای به یاد ماندنی شکل میدهد و آن برند را هیچگاه فراموش نمیکنیم.
برندسازی حسی در صنعت ساختمان نیز از قدرت فراوانی برخوردار است. در واقع این رویکرد باعث ایجاد یک ارتباط بلند مدت با مشتریها میشود و این پیوند و اتصال برمبنای تخفیف یا به قیمت خریدن نیست، بلکه بر پایه ایجاد لذت و حس خوبیست که در درجه اول باعث دیده شدنتان میشود و مهمتر از همه اینکه رابطه قدرتمندی را بوجود میآورد که مشتریان وفادارتان، نه تنها در دفعات بعدی به شما رجوع میکنند، بلکه مدافع شما در برابر دیگران خواهند بود، نام برند شما را در جاهای مختلف به نیکی میبرند و از تجربه خوبشان با شما میگویند.
ملاک بوجود آمدن این رابطه قدرتمند در یک ساختمان نسبت به ساختمانی دیگر تنها نمیتواند ویژگیهای منطقی آن باشد، مثلا سازه مستحکمی دارد، مسائل امنیتی و….، دارد؛ بلکه آن ساختمان باید بتواند به سبک خودش از حواس پنجگانه برای ارتباطی موثر و ویژه با مخاطبان خود استفاده کند. سبکی که متعلق به خودش است و شخص دیگری از آن به آن شیوهای که ما استفاده میکنیم، استفاده نمیکند.
یک برند ساختمانی زمانی میتواند در ذهنها ماندگار شود که بتواند با بکارگیری از المانهای مختلف، حواس پنجگانه افرادی که به ساختمان وارد میشوند را درگیر کند.
سوال خوبی که در این بین میتوان پرسید این است که افراد وقتی از برند شما یاد میکنند چه رنگ، صدا و بویی در ذهنشان تداعی میگردد؟ اینها همگی نشانههایی از قدرت تاثیرگذاری برند در ذهن و قلب مخاطبینمان میباشد که اگر درست و حرفهای بکار برده شود. میتواند تعیین کننده برندهی بازی شود.
یکی از موثرترین و قدرتمندترین حواسها، بینایی است. برندهای ساختمانی میتوانند با کارکردن رو المانهای بصری رنگ، لوگو، اشکال، دکور و… تاثیرگذاری ویژهای را داشته باشند. دومین حس شنوایی است، آواهایی که میتواند در انتقال هویت و احساس ما خوب عمل کنند، در واقع با بکارگیری مناسب و هوشمندانه موسیقی در سالنهای انتظار، آسانسور و…. میتوان باعث تاثیرگذاری مناسبی در مخاطبان شد. سومین حس تاثیرگذار بویایی است، استفاده از رایحههای مختلف است که هر کدام تاثیرگذاری ویژهای را بوجود خواهند آورد.
نکته بسیار مهمی که وجود دارد، این است که هر برندی هویت منحصر به فردی دارد و بکارگیری حواس پنجگانه، بر اساس هویت و شخصیت آن برند خواهد بود، بعبارت دیگر حواس پنجگانه ترجمه هویت برند به حواس پنجگانه است. یکی از مهمترین بخشهای فرآیند برندسازی تدوین هویت مفهومی برند است که در آن مشخص میشود که یک برند چه شخصیتی و چه ویژگیهایی دارد. بر همین اساس این ویژگیهای شخصیتی از طریق حواس پنجگانه حال و هوای آن برند را انتقال میدهند.
زمانی یک ساختمان میتواند به برند قدرتمندی تبدیل شود که تمایزاتی را برای خودش بوجود بیاورد. یکی از مهمترین رویکردها در این حیطه برندسازی حسی است. استفاده از این رویکرد باعث جلب توجه ما از طریق حواس پنجگانه، بینایی، بویایی، چشایی، لامسه شنوایی خواهد شد. درواقع هر چه از حواس هوشمندانهتر برای تحریک مخاطبان استفاده کنیم، برند سازی ما قدرت و تاثیرگذاری بیشتری را در ذهن مخاطبین خواهد گذاشت .
انتهای پیام